عید امسال ومسافرت شمال
سجاد جون
امسال میخواسیم سال تحویل بریم شمال ولی به خاطر نگرانی من درمورد شما وسردی هوا دوبار کنسل شد ولی باز دلم نیومد چون بابایی خیلی ذوق داشت که با تو کنار سواحل مازندران قدم بزنه چون تو تازه راه رفتنو یاد گرفته بودی خلاصه بعداز سال تحویل وسایلو جمع کردیم وراهی شهر رامسر شدیم توی راه خیلی خوش گذشت مخصوصا توی مازندران.
از طرف بانک بهمون یه ویلا کنار دریا داده بودن شب بود که رسیدیم چالوس ولی اونقدر بارون میومد که دیگه ترسیدیم بریم تا ویلا مجبور شدیم وسط راه یه اتاق بگیریم وبقیه راه رو فردا صبح بریم بارون شدیدی بود سه تایی خیس اب شدیم.فردا صبحش راه افتادیم به سمت رامسر ودوز اونجا بودیم خیلی خوش گذشت مخصوصا با وجود تو خیلی حالمون خوب بود.
توی رامسر یه ابگرم معدنی بود که میگفتن هر کس مشکل پوستی داره وخودشو توی این اب بشوره خوب میشه برای همین یه روز صبح باهم رفتیم ابگرم .چون اون زمانی که ما رفتیم مخصوص بانوان بود من تو رو بردم توی ابگرم یه حوض کوچیکی بود که آبش خیلی گرم بود وتو چون میترسیدی خیلی گریه کردی منم با یه ظرف دوسه بار این اب رو برداشتم وسرد کردم وبعد ریختم روی سرت وزود دراومدیم.چون خیلی چندش آور بود.و هیچ اثری هم نداشت
اینم از عکسای شمال
وقتی که از شمال برمیگشتیم رفتیم قم زیارت خانم فاطمه زهرا چون عید امسال مصادف با ایام فاطمیه بود اونجا خیلی شلوغ بود
زیارت قبول گل پسرم.