سجادعزیزدل مامان وباباسجادعزیزدل مامان وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

سجادمامان

شیرین کاری و زبون بازی

1393/4/30 13:29
نویسنده : مامان سجاد
264 بازدید
اشتراک گذاری

سلامی دوباره شکر پنیر مامان...

اول میخوام از شیرین زبونیات بگم کلمات جدیدی که یاد گرفتی دددده و نننننننه وگاهی هم زبونتو میاری بیرون و بوووو میکنی بابابابابابا وماماماماما گفتنتم که دیگه نگو.تا برات دست میزنم وبرات میخونم خودتو تکون تکون میدی و مثلا میرقصیخجالتخجالتخجالتخجالتخندونکدستم رو میارم جلوی صورتت ومیگم دس دس کن فوری دستتو میزنی کف دستم خندهآخ که میخوام بخورمت خوشمزه

قربون پسرم برم که اینقدر به فکر مامانشه وبراش سبزی پاک میکنه

اینجاهم که داره میبینه این هندونه رسیده یا نه

قربون این یه لاخ موی تو بشم من که چند ماهه همین جوری در هواست وهیچ جوری پایین نمیادقه قههقه قهه

چند روز پیش در اتاق  باز بود یه زنبور اومد تو ونزدیک بود که پاهای کوچولوتو نیش بزنه که خدا رحم کرد ومن نجاتت دادم رفتم مگس کش برداشتم تا بکشمش تو از دستم گرفتی آخرشم نفهمیدم زنبوره کجا رفتمتفکرجالبه هر وقت یه مگسو میبینی خیلی بااشتیاق حرکتشو دنبال میکنی وتا میای بگیریش اون در میره وتو عصبانی میشیعصبانی

شبا به خاطروجود حشرات موزی میذارمت زیر پشه بند اما....

آخه پسر جون این چه کاریه تعجب

 

پسندها (3)

نظرات (4)

mahbobe
30 تیر 93 14:05
سلام عزیزم.چه عجب مطلبات به روز شد. آخی این پسر خوشگلت چه بامزست. ببوسش
مامان سجاد
پاسخ
سلام خانمی غمت نباشه ایشالا شما هم میرسی به اینکه فرصت سر خاروندن نداشته باشی
مامان
1 مرداد 93 13:56
این بچه های شیطون مگه میتونن یه جا بخوابن
فاطمه (مامان محمدسجاد)
2 مرداد 93 0:22
واقعا بعضی حرکات این بچه ها رو آدم میمونه چجوری انجام می دن. پشه بندو می گم
مامان سجاد
پاسخ
ما که سر در نمیاریم یعنی ما هم اینجوری بودیم
مامانی
2 مرداد 93 13:03
ای جانم واقعا جالب بود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سجادمامان می باشد