سجادعزیزدل مامان وباباسجادعزیزدل مامان وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

سجادمامان

شیر گرفتن گل پسرم

1394/10/28 16:16
نویسنده : مامان سجاد
250 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااام نفس مامان وبابا

همیشه به این فکر میکردم که یعنی میشه روزی من تو رو از شیر بگیرم وای چقدر وحشتناک بود برام ولی چاره ای نداشتم با خودم میگفتم اونقدر بهش شیر میدم تا دیگه خودش نخواد بخوره ولی حرفای دیگران و...باعث شد که بالاخره شنبه 9 مهر ماه توی امام زاده خدیجه خاتون برای آخرین بار بهت یه شیر سیر بدم و تمام.البته گلم اینطور نبود که یه دفعه ای این کارو بکنم قبل از این که شیرتو کامل بگیرم خیلی زمان شیر دادنتو کم کردم بعد رسید به روزی دو بار وروزی یه بار بعد فقط شبا و بعد تمام .یه هفته اول خیلی بی قراری میکردی همش چشمات خواب آلود بود شبا بابایی به زور میخوابوندت.شبا ساعت 1 و 2 میخوابیدی از اون طرف منم به خاطر پر بودن شیرم خیلی درد داشتم وهمش باید تخلیه میکردم.این اولین شیریه که دوشیدم

ولی خدا روشکر بعد از یک هفته دیگه خوب شدی ولی هنوزم که سه ماه از شیر گرفتنت گذشته شبا دیر میخوابی ومن وبابایی باید برات قصه بگیم شعر بخونیم بذاریمت روی پا تا خواب بری تازه وقتی خواب میری صبح که بیدار میشیم میبینیم دور اتاق چرخیدی زبان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سجادمامان می باشد